به گزارش خبرگزاری ریتم؛ فرانتس لیست بزرگترین نوازنده پیانویی بود که جهان تا به امروز به خود دیده است. او به معنای واقعی، توانایی نوازندگی پیانو با ۱۰ انگشت را از نو تعریف کرد و یکی پس از دیگری جلوههایی خیرهکننده و سحرآمیز از مهارت بر کلاویههای پیانو پدید میآورد.
چنان نیروی پرشکوهی در شخصیت موسیقایی او نهفته بود که شیفتگانش تنها با شنیدن چند نت از نوازندگیاش از هوش میرفتند. حتی متیو آرنولد (شاعر و منتقد فرهنگی انگلیسی) که معمولاً تحت تأثیر کسی قرار نمیگرفت، پس از یکی از کنسرتهای لیست نوشت: «بهمحض آن که به خانه برگشتم، کتم را درآوردم، خودم را روی کاناپه انداختم و تلخترین و درعینحال شیرینترین اشکها را گریستم.»
حتی کسانی بودند که گمان میکردند تواناییهای ماورایی لیست نتیجه پیمانی شیطانی است؛ بهویژه وقتی در برابر طوفانهای تیره و «فراواقعی» آثار پیانویی او مانند «سونات دانته» و «والس مفیستو» قرار میگرفتند.
حفظ کردن «کنسرتو پیانو دو مینور» بتهوون تنها در یک روز و نواختن از روی نت «کنسرتو ویلن» مندلسون در حالیکه سیگاری بین انگشتان اول و دوم دست راستش گرفته بود، برای لیست چیزی شبیه بازی کودکانه بود.
اما لیست فراتر از یک نمایشگر خیرهکننده بود. او همان قالبی را ابداع کرد که امروز «رسیتال پیانو» مینامیم؛ قالبی که امکان شنیدن موسیقی را برای عموم مردم، فراتر از محافل نخبهگرای تحصیلکرده، فراهم کرد.
در دوران پیش از گرامافون که اجرای ارکسترال هنوز کمیاب بود، لیست بسیاری از آثار سمفونیک را برای پیانو سولو تنظیم کرد؛ مشهورترینشان تنظیم ۹ سمفونی بتهوون. همچنین مجموعههای بیشماری از فانتزیهای ویرتوئوز بر اساس تم اپراهای مختلف ـ از مشهور تا کمترشناخته ـ آفرید. او حامی پرشور موسیقی نوگرا بود، به تثبیت مکتبهای ملیگرای نوظهور در روسیه و بوهم کمک کرد و از آهنگسازانی چون هکتور برلیوز، ادوارد گریگ و بهویژه ریشارد واگنر حمایت نمود.
بسیاری با چنین افتخاراتی بسنده میکردند، اما لیست علاوه بر دستاوردهای شگرفش بهعنوان پیانیستی چیرهدست، بیش از صد اثر برای ساز خود نوشت؛ آثاری که بسیاریشان در قالب مجموعههای چندبخشی (گاه بیش از شش قطعه) جای میگیرند.
او «پوئم سمفونیک» را پدید آورد و بهعنوان یکی از نخستین رهبران ارکستر مدرن، از ضربزدن صرف عبور کرد و با حرکات دقیق، پرشور و معنادار، جان موسیقی را آشکار ساخت.
لیست، تکنیک «لایتموتیف» را ابداع کرد؛ شگردی که واگنر بعدتر در اپراهای حماسیاش با تأثیری سحرانگیز به کار گرفت. بسیاری از بافتهای نوینی که امروز با امپرسیونیسمِ کلود دبوسی و موریس راول پیوند میدهیم، نخستینبار نزد لیست شکل گرفت.
او روزی اعتراف کرد: «پیانو من گنجینهای است از هر آنچه در روزهای پرشور جوانیام وجودم را به هیجان میآورد. همه آرزوها، رویاها و اندوههایم را با آن در میان گذاشتم؛ سیمهایش با احساساتم میلرزید و کلاویههایش از هر میل و هوس من فرمان میبردند.»
آغاز و نبوغ زودهنگام
پیشرفتهای اولیه لیست افسانهگون بود. در دوازدهسالگی تقریباً هر قطعهای را با نگاهی گذرا مینواخت و زمانی که «تریو پیانو آرکدوک» بتهوون را از حفظ برای خود بتهوون اجرا کرد ـ در حالی که همزمان بخشهای ویلن و ویلنسل را نیز با پیانو بازسازی میکرد ـ تحسین پرشور او را برانگیخت.
ایگناتس موشلس، از بزرگترین نوازندگان زمانه، دربارهاش نوشت: «در قدرت و تسلط بر هر دشواری، نوازندگی لیست از هر آنچه تاکنون شنیده شده، فراتر میرود.»
با اینهمه باورنکردنی است که لوییجی کروبینی، مدیر کنسرواتوار پاریس، از پذیرش او سرباز زد؛ بهانهاش «تبعه خارجی» بودن لیست بود، حال آنکه کروبینی اساساً با کودکان نابغه میانهای نداشت. از آن پس، لیست دیگر هرگز درس پیانو نگرفت.
اوجگیری شهرت و «لیستومانیا»
با وجود ناکامی زودهنگام، لیست اوایل دهه ۱۸۳۰ در پاریس ماند (همزمان با حضور شوپن در این شهر) و رابطهای عاشقانه با کنتس ماری داگو، نویسنده نامدار با تخلّص «دانیل استرن»، آغاز کرد؛ حاصل آن سه فرزند بود، از جمله کوزیما که بعدها همسر هانس فون بیلو و سپس واگنر شد.
مشهورترین و جنجالیترین دوره زندگی لیست بین سالهای ۱۸۳۹ تا ۱۸۴۷ رقم خورد؛ زمانی که بیش از هزار کنسرت در اروپای غربی، ترکیه، لهستان و روسیه برگزار کرد و در هرجا مخاطبان را با ترکیب منحصربهفردی از مهارت «شیطانی» پیانویی و جلوهگری نمایشی خیره ساخت. او پیش از هر اجرا با تشریفات خاصی دستکشهای سفیدش را درمیآورد، پیانوی دومی روی صحنه میگذاشتند تا تماشاگران از همه زوایا تکنیکش را ببینند و معمولاً از یکی از حاضران میخواست تمی ساده پیشنهاد دهد تا آن را در بداههنوازیهایی نفسگیر بپروراند.
هاینریش هاینه، شاعر رمانتیک که اصطلاح «لیستومانیا» (دیوانگیِ لیست) را ابداع کرد، درباره تأثیر او نوشت: «وقتی پشت پیانو مینشیند و پس از چند بار کنار زدن موهایش از پیشانی، آغاز به بداههنوازی میکند، چنان دیوانهوار بر کلاویهها میتازد و سیلی از ایدههای آسمانخراش را آزاد میکند، که گاه در میانشان چند گل خوشعطر هم میرویند تا بر کل فضا عطر بپاشند. انسان همزمان احساس سرخوشی و اضطراب میکند هرچند، بیشتر اضطراب!»
البته همه مجذوب این جلوهگریها نشدند. کلارا شومان، پیانیست برجسته و همسر روبرت شومان، او را با تمسخر «ویرانگر پیانوها» خواند و برامس محافظهکار بر این باور بود: «نابغه کودک، نوازنده دورهگرد و مرد پرزرقوبرق جامعه، پیش از آنکه آهنگساز لیست فرصتی برای شکوفایی بیابد، او را نابود کردند.»
دستانی با ویژگی استثنایی
هیچکس دقیق نمیداند چه نیرویی لیست را به اوجهای بیسابقه میرسانْد و نه ضبطی از صدایش داریم و نه فیلمی تا شهادتها را تأیید کند. بااینحال، قالب گچیِ دستان او باقی مانده که دستکم نشان میدهد ویژگی فیزیکیاش چه بوده است: انگشتانی باریک و بلند با ویژگی برجسته «نبودِ تقریباً کامل پرده میان انگشتان». همین امر اجرای فواصل گسترده و پیچیدگیهای انگشتگذاری را برایش به شکلی خارقالعاده ممکن میکرد.
چرخش به آهنگسازی و دوران پختگی
شگفتی بزرگ در سال ۱۸۴۸ رخ داد؛ لیست ناگهان از صحنه کنسرت خداحافظی کرد و سمت رسمی و تماموقت خود را در وایمار پذیرفت و تمرکزش را بر آهنگسازی گذاشت. اگر پیشتر خلاقیت او از ویرتوئوزیته پیانوییاش نیرو میگرفت، در این مرحله «میانی»، نوآوریهای پرشورِ جوانی جای خود را به زبانی سنجیدهتر، متفکرانهتر و پختهتر داد.
از آثار برجسته این دوره میتوان به مجموعه ۱۲ «پوئم سمفونیک»، «سونات حماسی پیانو در سی مینور»، «سمفونی فاوست» و «سمفونی دانته»، همچنین تنظیمهای متعدد برای پیانو و چند اثر کرال بزرگمقیاس اشاره کرد.
در سال ۱۸۶۱ به رم رفت و چهار سال بعد پاپ پیوس نهم عنوان «آبه» (روحانی) را به او اعطا کرد. دلبستگیاش به کلیسا در سالهای پایانی چنان شد که عنوان افتخاری «کانونیک» دریافت کرد، هرچند هرگز رسماً کشیش نشد. روایتی مشهور میگوید زمانی که برای ورود به مقام روحانیت آماده میشد، راهبهها پس از اجرای پیانو چنان به وجد آمدند که پاپ برای حفظ شأن روحانیت از کشیش شدنش جلوگیری کرد!
در همین سالها آثار مذهبی فراوانی نوشت ـ بسیاری هنوز ناشناختهاند ـ و موسیقی پیانواش حالتی درونگرا و مراقبهگرانه یافت؛ گرایشی که بعدتر نزد برامس نیز دیده شد. او وقتش را میان رم، بوداپست و وایمار تقسیم میکرد (به تعبیر خودش «زندگی سهپاره») و در این میان کلاسهای استادانه ـ یکی دیگر از نوآوریهایش ـ برگزار مینمود و میزبان بزرگترین چهرههای موسیقی زمان بود.
لیست تا واپسین روزها فعال ماند. در سال ۱۸۸۶، سال مرگش، تور تازهای آغاز کرد که نخستین سفرش به لندن پس از ۴۰ سال را دربر داشت. کمتر از یک هفته پیش از مرگ در بایرویت، در اجرای «تریستان و ایزولده» و «پارسیفال»ِ واگنر حاضر شد و همانجا بر اثر ورم که با ذاتالریه تشدید شده بود، درگذشت. پیانیست بزرگ روسی آنتون روبینشتاین نوشت: «هرگز نباید هیچکس را همردیف لیست دانست، نه بهعنوان نوازنده، نه بهعنوان موسیقیدان، و حتی نه بهعنوان انسان؛ زیرا لیست فراتر از همه اینهاست. لیست یک آرمان است!»


















