به گزارش خبرگزاری ریتم؛ هشتصد و هشتاد و سومین شب از شبهای مجله بخارا با بزرگداشت بیژن بیژنی ـ خواننده و خوشنویس ـ شامگاه دوشنبه (۱۷ شهریورماه) در فرهنگسرای نیاوران و با حضور چهرههایی چون علی دهباشی (روزنامهنگار و سردبیر مجلات بخارا و سمرقند)، سیدعباس عظیمی (مدیرعامل مؤسسه هنرمندان پیشکسوت)، فاضل جمشیدی، غلامرضا راهپیما، داود فیاضی، رضا بنفشهخواه، اسرافیل شیرچی، اسدالله شعبانی، سیدمحمد مناجاتی، شکرخدا گودرزی، صفا آقاجانی، مریم معترف، عینالدین صادقزاده، جواد بختیاری و کامران کوهستانی و جمعی از هنرمندان موسیقی و خوشنویسی برگزار شد.
موسیقی «صدای آفرینش» است
بیژن بیژنی با قدردانی از علی دهباشی و برگزارکنندگان آیین، با اشاره به پیشینه فعالیتهای خود در خوشنویسی و موسیقی اظهار داشت: فعالیتهای هنریام در این ۵۰ سال به دو بخش تقسیم میشود؛ نخست خوشنویسی که آن را «سلوکیترین هنر این سرزمین» دانست. او یادآور شد در دوران دبیرستان در بابل استادی برای تعلیم نداشت و «لاجرم بهصورت مکاتبهای» در انجمن خوشنویسان ایران از استادان سرآمد، حسین و حسن میرخانی، آموزش گرفت. بیژنی سپس از یک سال آموزش زیر نظر غلامحسین امیرخانی در تهران گفت و تأکید کرد بیشترین دریافتهایش از آثار قدما، بهویژه میرزا غلامرضا اصفهانی بود که «سیاهمشقهایش دلربایی میکرد». او افزود در خطوط ایرانی، «نستعلیق را پذیرفتم» و باور دارد این خط زیباترین و درعینحال «رسواگر» است؛ خطی که اگر به اعتلا نرسد «تماشایی نیست» و ضعف خوشنویس را عیان میکند؛ پس کسی که جان و جهانش را گرو نستعلیق میگذارد باید «همه زندگیاش را وقف این هنر کند».
بیژنی ادامه داد: در خوشنویسی تنها زیبانویسی مهم نیست؛ خوشنویس باید با ادبیات منظوم کهن و معاصر آشنا باشد. به باور او شعر، خوشنویسی و موسیقی پیوندی ناگسستنی دارند و اگر هر سه در کنار هم «به زیبایی معنی شوند»، اثر «هویتی ماندگار» مییابد. او گفت بیشترین آثارش سیاهمشق است؛ مشقها هم باید ترکیببندی داشته باشند و «شاید حکایت و پریشانی روزگار ما» در حروف و کلماتشان بازتاب یابد.
موسیقی در سیاهمشقهایم جاری است
بیژنی از تلاشش برای جاریکردن موسیقی در سیاهمشقها گفت و یادآور شد: سالها پیش شادروان مرتضی حنانه پس از دیدن آثارش «ریتم و هارمونی» را در آنها کاملاً احساس کرد و احمد شاملو هم نوشت «موسیقی در خطنوشتههایم بشارتی دارد». او افزود این اتفاقی نبوده است؛ «معتقدم موسیقی صدای آفرینش است». علاقهاش به موسیقی کلاسیک و موسیقی سرزمیناش و پیوند آن با خوشنویسی «هوای تازهای» پدید آورد. به گفته او، هیچگاه از تعلیم جوانان غافل نبوده و نمایشگاههایی در ایران و خارج داشته است؛ تازهترین نمایشگاهش ۲۵ مهر در گالری «ویستا» برپا میشود.
او از دلبستگی دوران نوجوانی به رادیو و «موسیقی گلها» گفت: آن زمان «تجزیهوتحلیل موسیقی گلها را نداشتم»، اما شکوهاش را حس میکردم؛ «امروز بعد از این همه سال آثار آن دوران را با عشق و علاقه بسیار گوش میکنم». بیژنی سپس به چهار دهه فعالیت حرفهای، همکاری با کامبیز روشنروان، محمدجواد ضرابیان و پرویز مشکاتیان اشاره کرد و جایگاه «گلها» را «بیبدیل» دانست؛ موسیقیای که با دوستی و همدلی آهنگساز، تنظیمکننده، خواننده و ترانهسرا «ساز دلشان هم کوک بود».
او در فرازی احساسی گفت: «بهعنوان یک هنرمند، خواننده و خوشنویس، با تمام وجودم نگران ایران عزیز هستم، تمام داشتههایم از این سرزمین و از این آب و خاک است؛ من اینجا ریشه در خاکم/ من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم/ من اینجا تا نفس باقیست میمانم/ من از اینجا چه میخواهم، نمیدانم.» و افزود: «امیدوارم سایه جنگ از سرزمینم دور شود و… به روزهای روشن و آفتابی برسیم.»
«بیژنی با شوقی وصفناپذیر، ایران را میخواند»
کامبیز روشنروان در پیام ویدئویی، بیژنی را «هنرمندی دووجهی» خواند که خوشنویس بلندمرتبه و خوانندهای با صدای «گرم و دلنشین» است و «نیازی به پالایش نرمافزاری» ندارد. او گفت بیژنی از انتخاب شعر تا ضبط، با اثر «زندگی میکند» و درباره همکاریشان در «ایرانزمین» افزود: «برای میهن باید نوشت، سرود، خواند… و هرچه ساخته و اجرا شود باز هم کم است». روشنروان با یاد اثر «پرواز» (شعر فروغ) گفت: «پرواز را به خاطر بسپار/ پرنده مردنی است»؛ هنرمندان چون باران، طراوت و انسانیت هدیه میکنند.
هوشنگ مهراردلان، نقاش، خوشنویس و معمار پیشکسوت، بیژنی را «در صفا و مروه نمادین بین خوشنویسی و موسیقی» سالها در سفر دانست و از نمایشگاه تازه خوشنویسیاش در مهرماه خبر داد.
نظر شجریان درباره بیژنی
ایرج پارسینژاد، پژوهشگر و استاد بازنشسته ادبیات فارسی، با یاد روزهایی که در گردشهای هفتگی، بزرگان شعر و موسیقی ـ از فریدون مشیری تا پرویز مشکاتیان و محمدرضا شجریان ـ حضور داشتند، نقل کرد: در پاسخ به پرسش درباره بیژنی، شجریان «پس از کمی تأمل گفت: “خوب میخواند، چرا نباید بخواند، قضاوتش با مردم است.”» پارسینژاد افزود این جمله اعتماد و قوت قلبی بزرگ برای بیژنی بود. او از فعالیتهای بیژنی از ۱۳۶۷ تاکنون، اجرای «نوایی نوایی»، و انتشار مجموعه خوشنویسی «نای و نی» یاد کرد و او را از «ذخایر فرهنگ معاصر ایران» دانست.
«رقصانوشتهها روی رنگهای زلال»
جواد بختیاری، خوشنویس معاصر، تکریم هنر و هنرمند را ضامن «ایران فرهنگی» خواند و گفت گردهماییهایی چون «شب بیژن بیژنی» بقای این فرهنگ را تضمین میکند. به باور او، بیژنی نماینده موسیقی «آرام، پرطنین و مهربان» بر بال سنت و معاصر است. در خوشنویسی نیز هنرمندی «سختپسند و نکتهبین» است؛ آثارش «رقصانوشتههایی بر پهنه رنگهای بسیار زلال» با انسجام و زیباشناسی منضبط است و «مرعوبکردن» در آنها نیست؛ همانگونه که در انتخاب شعرهای موسیقیاش. بختیاری افزود: نگاه و آثار بیژنی «رزمی و تهدیدآمیز» نیست، استقلالش را حفظ کرده و جایگاه ویژهای در هنر معاصر یافته است.
در ادامه پیام ویدئویی امیرحسن سعیدی، روزنامهنگار و شاعر، پخش شد. او از دوستی ۲۰سالهاش با بیژنی گفت و افزود: هشت ترانه از آثار او با آهنگسازی بزرگان موسیقی چون کامبیز روشنروان و اسماعیل تهرانی ساخته شده و همکاری ادامه دارد. سعیدی تأکید کرد بیژنی در موسیقی و خوشنویسی «هویت ملی» را پاس داشته و سراغ آثار «سبکی یا بازاری» نرفته است؛ اگر خرد انسانی پشت آفرینش هنر نباشد «عمرش کوتاه است».
در پایان، جمعی از اعضای مؤسسه هنرمندان پیشکسوت با اهدای تندیس و هدایایی از بیژنی تجلیل کردند و او اثری خوشنویسی با شعر حسین منزوی «نام من عشق است آیا میشناسیدم؟» را به علی دهباشی تقدیم کرد. همچنین ویدئوکلیپهایی از آثار خوشنویسی، کتاب «نای و نی» و قطعاتی چون «نوایی»، «سفر بخیر» (از آلبوم «گل به دامن» با شعر شفیعی کدکنی)، «کوچه» (با شعر فریدون مشیری و آهنگسازی اسماعیل واثقی)، «دامنکشان» (بر اساس «ساری گلین» با تنظیم هومن دهلوی)، «پریشان» (با آهنگسازی اسماعیل تهرانی) و «دوباره میسازمت وطن» (با شعر سیمین بهبهانی و آهنگسازی کامبیز روشنروان) و گزیده مستند «آرته باکس» پخش شد.
بیژن بیژنی متولد ۱۳۳۲ در بابل است؛ هنر را با خوشنویسی آغاز کرد و ۴۰ سال است آواز میخواند. او دارای مدرک استادی از انجمن خوشنویسان ایران است و نمایشگاههای متعدد داخلی و خارجی برگزار کرده؛ در شعر معاصر تمرکز ویژهای دارد. در موسیقی ملی، سمفونیک و فولکلوریک فعال است؛ تولید آثارش از ۱۳۶۷ تاکنون ادامه دارد، ۱۸ آلبوم ارکسترال و اجرای ۱۰۰ قطعه ارکسترال در کارنامه دارد. از آثارش: «افسانه سرزمین پدریام» (ارسلان کامکار)، «نهانخانه دل»، «آینه در آینه»، «سیب سرخ خورشید»، «مژده باران» (همگی با آهنگسازی کامبیز روشنروان)، «کوچه» (اسماعیل واثقی)، «گل به دامن» (پشنگ و ارسلان کامکار)، «ایرانزمین» (کامبیز روشنروان)، «چهار فصل» (اسماعیل تهرانی)، «رؤیای رنگین» (محمد سریر)، «حرفی دیگر» (محمدجواد ضرابیان)، «آفتاب خوبان» (اسماعیل واثقی)، «نیلوفر نیلوفران» (علی اکبرپور – رضا فدایی)، «دیدار شرق و غرب» و همکاری با ارکستر فیلارمونیک لندن و «دامنکشان» با تنظیم هومن دهلوی.