به گزارش خبرگزاری ریتم؛ در سالهای اخیر، بسیاری از هنرمندان موسیقی ایران از سلطه برخی تهیهکنندگان و دلالان غیرحرفهای بر بازار موسیقی گلایه کردهاند؛ جریانی که نهتنها سهم بیشتری از فروش و اجرا برمیدارد، بلکه با قراردادهای سنگین و یکطرفه، مسیر فعالیت مستقل هنرمندان را مسدود میکند. به گفته برخی خوانندگان و آهنگسازان، انحصار چند نام خاص و روابط ناسالم اقتصادی باعث شده استعدادهای فراوان در سایه بمانند و چرخهای ناعادلانه شکل بگیرد.
در این میان، خوانندگانی چون روزبه نعمتاللهی و حجت اشرفزاده بارها از بدعهدیها و رفتارهای غیرحرفهای برخی تهیهکنندگان سخن گفتهاند. اشرفزاده تأکید کرده بود که در ایران، خواننده گاه بیش از کیفیت اثر، باید نگران قرارداد با تهیهکننده باشد؛ چرا که امضای یک برگه میتواند آینده کاری او را تحتتأثیر قرار دهد.
در ماههای اخیر، چهرههای شناختهشده پاپ از جمله محمد علیزاده و احسان خواجهامیری نیز بهطور غیرمستقیم از فضای ناسالم تهیهکنندگی سخن گفتهاند. برخی از آنان ترجیح دادهاند تولید آثارشان را شخصاً مدیریت کنند تا از وابستگیهای اقتصادی و فشارهای غیرهنری دور بمانند. سهم قابلتوجهی از درآمد کنسرتها، فروش دیجیتال و اسپانسرینگ همچنان به جیب واسطههایی میرود که در تولید نقش مستقیمی ندارند و صرفاً با اتکا به شبکههای پخش و روابط، بخشهایی از درآمد را تصاحب میکنند.
در گفتوگویی اختصاصی، مجتبی کبیری بهصراحت از تجربه خود در مواجهه با تهیهکنندگان غیرحرفهای گفته است؛ اینکه چگونه قراردادهای ناعادلانه، ضبطشدهها را به پخشنشده تبدیل کرده و بیاعتمادی، مسیر فعالیتش را دشوار کرده است. او تأکید دارد اگر فضا شفاف و منصفانه بود، بسیاری از خوانندگان کنار نمیرفتند و موسیقی با صدا و خلاقیت معنا مییافت نه با رانت و رابطه.
یکی از خلأهای جدی، نبود نظارت دقیق بر قراردادهاست؛ بسیاری از توافقها فاقد چارچوب صنفی و نظارت حقوقیاند و در صورت اختلاف، پیگیری قضایی دشوار میشود. در مواردی، تهیهکننده به مالک مطلق اثر بدل میشود و خواننده حتی نسبت به نام هنری خود دچار چالش حقوقی است. در کنار این مشکلات، رشد گروهی از تهیهکنندگان «تصمیمساز» که شبکههایی از پخش تا سالنداری و تبلیغات را در دست دارند، به تمرکز بیشتر قدرت منجر شده است.
برخی قراردادها نیز چنان فشارزا هستند که هنرمند را وارد چرخهای از خستگی و فرسایش ذهنی و هنری میکنند؛ تعهدات فشرده اجرا، ضبط و حضورهای متعدد، انرژی خلاقه را تحلیل میبرد و کیفیت تولید را در بلندمدت کاهش میدهد. نمونههایی مانند اختلافات حقوقی حامد همایون با تهیهکننده سابقش که بنا به گفته او به صدور رأی نهایی به نفع وی انجامیده، یا کشمکشهای آرمین زارعی با برخی شرکتها درباره مجوزها و حقوق مالکیت، تنها بخشی از این منظرهاند.
راهکارهای کارشناسی بر استقلال تولید، ایجاد نهاد صنفی واقعی، شفافسازی مالی قراردادها و محدود کردن نفوذ انحصارطلبانه تأکید میکنند. موسیقی ایران زمانی رو به رشد میگذارد که روابط مالی و فرهنگی بر احترام متقابل و قانون استوار شود و مسیر دیدهشدن برای صداهای تازه، به جای رانت، از عدالت و رقابت سالم عبور کند.