به گزارش خبرگزاری ریتم؛ کتاب «هفت دستگاه؛ تحلیل ساختاری و محاسبه فواصل براساس ردیف میرزاعبدالله» نوشته سیاوش سحابی، در تابستان سال ۱۴۰۲ در ۳۲۰ صفحه و در قالب دوازده فصل منتشر شده است. زمینه اصلی این کتاب، تحلیل ساختاری هفت دستگاه موسیقی ردیف به روایت میرزاعبدالله، پیشینهیابی دستگاهها و محاسبه ابعاد ملایم آنهاست؛ رویکردی که آن را در میان آثار پژوهشی موسیقی دستگاهی متمایز میکند.
شایان ذکر است که پایاننامه نویسنده نیز در همین حوزه بوده و او بر پایه این پژوهش، مقالات علمیپژوهشی متعددی را در مجلات دانشگاه هنر و دانشگاه تهران منتشر کرده است. این کتاب برخلاف دیدگاه رایج که موسیقی دستگاهی را مُدال پنداشته و محور مباحث خود را بر اجزای دستگاه مثل مُدها یا گوشهها – که به صورت جداگانه و منفصل از هم بررسی میشوند – قرار میدهد، «دستگاه» را یک کلانساختار بههمپیوسته میبیند و تحلیل خود را بر ساختار کلی و یکپارچه هر دستگاه متمرکز میکند. روش اتخاذشده برای تحلیل این کلانساختارها، بر پایه یکی از مهمترین مباحث موسیقی کهن ایران، یعنی مبحث «ملایمت و تنافر» بنا شده است.
به باور نویسنده، وقتی از موسیقی «دستگاهی» یا تحلیل آن سخن میگوییم، طبیعی است که باید به کلانساختارهایی که به همین نام خوانده میشوند، بهعنوان «محور اصلی» مباحث نظری نظر داشته باشیم. در کتاب «هفت دستگاه؛ تحلیل ساختاری و محاسبه فواصل براساس ردیف میرزاعبدالله» تلاش شده است «دستگاه» در کلیتی بههمپیوسته و دارای تعاملات درونساختاری ارزیابی شود و نه صرفاً بهعنوان ظرفی برای اجزایی ناهمبسته. از این منظر، ضرورت طراحی روشی قاعدهمند و کلنگر که با ریشههای علمیتاریخی این موسیقی پیوندی معنادار داشته باشد، از سوی نویسنده برجسته شده و روش پیشنهادی نیز براساس همین نیاز شکل گرفته است.
در این راستا، ناگزیر رجوع به منابع پربار موسیقی قدیم ایرانزمین صورت گرفته و مفهومی بهنام «ملایمت» که ریشههای آن در مباحث آکوستیکی نیز قابل پیگیری است، بهعنوان مبنای طراحی روش «تحلیل ساختاری» دستگاهها به کار گرفته شده است. مبحث «ملایمت و تنافر» فارغ از وجود دو جریان اصلی در تاریخچه تبیین آن در منابع موسیقی قدیم، از مهمترین و اثرگذارترین مباحث مطرح در رسالات بزرگان موسیقی کهن ایران چون ابونصر فارابی، ابنسینا، صفیالدین ارموی، قطبالدین شیرازی و عبدالقادر مراغی بهحساب میآید.
در تمامی این رسالات، یکی از اساسیترین فواصلی که در برآورد و پذیرش ملایمت ابعاد و ادوار مطرح بوده، بُعد ذیالاربع یا همان چهارم درست با نسبت ۳/۴ است. این فاصله، دستمایه روش تحلیلی در کتاب حاضر شده و از نتایج این فرایند، برای حل مسائل مهم دیگری چون ریشهیابی نتهای متغیر و محاسبه ابعاد ملایم دستگاهها نیز بهره گرفته شده است.
در بخش مربوط به ساختار کتاب، نویسنده پس از فصل اول (مقدمه) که به مفاهیم پایه در زمینه ساختار کلی ردیف، فواصل در موسیقی قدیم و جدید و مباحث مرتبط میپردازد، در فصل دوم (مبانی تحلیلی دستگاه) پیشینه تاریخی و روش پیشنهادی خود برای تحلیل دستگاه را تشریح میکند. در فصول بعدی، هر دستگاه بهطور جداگانه بررسی میشود. در آغاز هر فصل، مقدمهای درباره آن دستگاه و پیشینهیابی مقامهایی که در موسیقی قدیم ایران ابعادی مشابه با آن دستگاه داشتهاند ارائه میشود. سپس براساس روش تحلیلی پیشنهادی، دستگاه موردنظر تحلیل و در نهایت با استناد به نتایج این تحلیل، علم عدد در مبحث ملایمت، مباحث آکوستیکی، ساختار ساز سهتار و محاسبات عددی لازم، ابعاد ملایم و دقیق آن دستگاه تعیین میگردد.
برای روشنتر شدن این روش، نویسنده در فصل پنجم کتاب نمونهای از تحلیل و محاسبه ابعاد ملایم دستگاه همایون را در قالب مثال ارائه میکند. در روش «تحلیل ساختاری» ابتدا یک گام پایه یا بستر صوتی برای دستگاه همایون تعریف میشود و فواصل چهارم درست میان تمامی نغمات آن گام، از هر دو سوی زیر و بم ترسیم میگردد؛ رویکردی که امکان مشاهده تعاملات درونی و ساختار کلی دستگاه را با زبانی عددی و تحلیلی فراهم میکند.


















