به گزارش خبرگزاری ریتم؛ موسیقی محلی بلوچی از اصیلترین شاخههای موسیقی نواحی ایران و همچنین بخشهایی از پاکستان، افغانستان و هند به شمار میآید؛ موسیقیای که همچون فرهنگ بلوچ در پیوندی ناگسستنی با تاریخ و جغرافیای منطقه شکل گرفته و استمرار یافته است. این نغمهها، بازتاب زندگی اقوام بلوچ در گسترهای وسیع از کوه و کویر تا ساحل و دریا هستند؛ آواهایی که از دیرباز در آیینها، کوچها، جشنها و سوگواریها شنیده شده و نسل به نسل انتقال یافتهاند.
مجاورت سیستان و بلوچستان با پاکستان و افغانستان، در دادوستدهای فرهنگی نقش تعیینکنندهای داشته و موسیقی بلوچی بیش از هر چیز از موسیقی هند، پاکستان و تا حدی افغانستان اثر پذیرفته است. مصداق روشن این تبادل، ورود سازهایی چون «بِنجو»، «دونَلی»، «هارمونی» و «شیدی» (گونهای سرنای بزرگ) از حوزه هند و پاکستان به بافت صوتی منطقه است.
به روایت کارشناسان، موسیقی محلی بلوچی از منظر فرهنگی به دو حوزه «سرحد» و «مَکُران» تقسیم میشود که هر یک در ساختار آوازی و سازی ویژگیهای متمایزی دارند. در سرحد، موسیقی بر مقام «لیکو» استوار است؛ مقامی با مضامین عاطفی و عاشقانه که غم هجران و رنج انسان را در قالب نغمههایی ساده اما پرشور روایت میکند. در مقابل، در مکران آواز «زهیروک» به معنای دلتنگی مرسوم است؛ بهعنوان نمونه، وقتی مادری فرزندش را از دست میدهد یا از او دور است، در فراقش «زهیروک» میخواند.
در حوزه موسیقیِ سازی، تنوع چشمگیر سازهای بومی در سیستان و بلوچستان مشهود است؛ از «دونَلی» که صدایش در کوه و بیابان میپیچد تا «قیچک»، «رباب»، «بِنجو» و «تنبورک»، و نیز سازهای کوبهای چون «دهلک»، «طشت» و «کوزه». هر یک از این سازها فراتر از ابزار صوتی، نشانهای از پیوند مردم بلوچ با طبیعت و گواه ذوق و خلاقیت فرهنگی آناناند.
چهرههایی همچون استاد شیرمحمد اسپندار، دونَلینواز نامدار و از برجستهترین حاملان موسیقی مکران، در تداوم و انتقال این میراث نقش بسزایی داشتهاند. این موسیقی در عین سادگی، از پیچیدگیهای احساسی و زیباییشناسی منحصربهفردی برخوردار است که آن را به یکی از میراثهای زنده و ارزشمند موسیقی نواحی ایران بدل میکند.
سیدمهدی حسینی، کارشناس موسیقی سیستان و بلوچستان، در گفتوگویی به بررسی پیشینه، ساختار و ویژگیهای موسیقی بومی بلوچی پرداخته و تفاوتهای نغمهها و مقامها در دو ناحیه فرهنگی سرحد و مکران را تبیین کرده است. او ضمن اشاره به جایگاه سازها و آوازهای کهن این دیار در میراث معنوی ایران، چنین توضیح میدهد که «موسیقی بلوچستان از کهنترین گونههای موسیقی محلی ایران است و میتوان گفت که ریشههای آن به اعماق تاریخ این سرزمین بازمیگردد. این موسیقی نهتنها جنبه هنری دارد بلکه بخشی از زندگی اجتماعی مردم است؛ صدای ساز و دهل، قرنهاست که در جشنها، آیینهای مذهبی و حتی مناسک روزمره مردم بلوچ حضور دارد و در واقع به نوعی زبان ارتباطی و احساسی مردم محسوب میشود.»
در ادامه، درباره مقام «لیکو» میگوید: «لیکو در حقیقت مهمترین مقام موسیقی آوازی در نواحی سرحد در استان سیستان و بلوچستان است. این مقام یک بیت موزون غمگین قافیهدار و مصرعهای دههجایی دارد و مضمون آن بیشتر عاشقانه، غمانگیز و احساسی است؛ لیکو روایتگر دلتنگی، هجران، فقدان و گاه حسرت انسانی است. بسیاری از آوازهای بلوچی همچون «لیلو» (لالایی) و «مونگ» (بامویه) بر پایه همین ساختار شکل گرفتهاند؛ در هر ناحیه، لیکو رنگ و حال خاص خود را دارد که برای نمونه، لیکوی سرحدی در زاهدان و خاش با لیکوی بمپشتی در سراوان یا لیکوی دلگانی در ایرانشهر از نظر لحن و فضا متفاوت است.»
حسینی با تأکید بر اینکه «سرحدزمین و مکران ۲ بستر فرهنگی متمایز اما مکمل در استان سیستان و بلوچستان هستند که این تفاوتها در حقیقت، تنوع فرهنگی مردم بلوچ را بازتاب میدهند و به غنای موسیقی نواحی ایران میافزایند، آواز «زهیروک» نماد موسیقی مکران است.» درباره نقش استاد اسپندار نیز تصریح میکند: «استاد اسپندار از چهرههای بیبدیل موسیقی نواحی ایران است و با تسلط بر ساز دونلی و توانایی در اجرای آواز زهیروک، موسیقی بلوچی را در سطح ملی و بینالمللی مطرح کرد. آنچه استاد اسپندار را متمایز میکند ترکیب مهارت فنی، صدای خوش و درک عمیق او از موسیقی بومی است، بهواقع، او میراثدار و نگهبان اصالت موسیقی مکران است.»
او در توضیح گستره موسیقیسازی بلوچی میافزاید: «موسیقیسازی بلوچی مجموعهای از صداها و سازهای متنوع است که هر یک ریشه در زیست بومی منطقه دارند. سازهای زهی مانند قیچک، رباب و سرود در کنار سازهای مضرابی همچون بنجو و تنبورک، بخشی از این مجموعه هستند و در کنار اینها، سازهای کوبهای مانند دهلک، طشت و کوزه وجود دارند که ریتم زندگی و کار روزمره مردم را بازتاب میدهند.»
حسینی در پایان بر ضرورت پاسداشت و انتقال این میراث تأکید کرده و میگوید: «مهمترین اقدام، مستندسازی و مکتوبسازی این میراث است. بخش عمدهای از موسیقی بلوچی بهصورت شفاهی منتقل شده و اگر امروز ثبت و آموزش داده نشود در معرض فراموشی قرار میگیرد. ایجاد آرشیوهای صوتی، برگزاری کارگاههای آموزشی، حمایت از هنرمندان بومی و تولید آثار شنیداری و تصویری از اجراهای سنتی، میتواند در حفظ این گنجینه مؤثر باشد؛ موسیقی بلوچی نه تنها بخشی از فرهنگ محلی بلکه جزیی از هویت فرهنگی ایران است و باید با نگاه ملی از آن صیانت شود.»


















