به گزارش خبرگزاری ریتم؛ پری ملکی درباره آسیبشناسی بازخوانی آثار گذشتگان در کنسرتهای بانوان و نبود معیار مشخص برای ارزیابی و نوآوری در این حوزه گفت: «تا زمانی که اجراهای بانوان فقط برای بانوان باشد، این چرخه تکراری و بینتیجه ادامه پیدا میکند. این مسیر، راه باطلی است. چرا؟ چون این اجراها تنها برای سرگرمی برگزار میشوند، بدون هیچ بازخوردی. نه فیلمی هست، نه نقدی، نه صدا و حتی یک عکس. بنابراین چه نتیجهای قرار است شکل بگیرد؟ این اجراها از بین میروند. تنها زمانی که برنامهها برای عموم برگزار شود و امکان دیدهشدن، شنیدهشدن و نقد شدن ایجاد شود، هنرمند مجبور میشود کار تازه انجام دهد تا دیده شود. به نظر من، موسیقی بانوان در قالب فعلی، یعنی زمانی که فقط برای بانوان اجرا میشود، کم رشدترین و کماثرترین شکل ممکن است.»
او درباره حضور کمرنگ خود در صحنه نیز توضیح داد: «در چهار سال گذشته فضا را برای اجرا مناسب نمیدیدم. حقیقت این است که پس از این همه سال فعالیت، تکرار همان روال قدیمی—از جمله مراحل متعدد و آزاردهنده برای دریافت مجوز و دخالت در تمام جزئیات—برای من فرساینده است. نمیپذیرم که هنرمند صرفاً ابزار تلقی شود. به همین دلیل ترجیح دادم به صحنه نروم. در این مدت کارهای دیگری انجام دادهام و همچنان مشغولم؛ کلاسهای گروهی فراوان دارم و تمام تجربههایم را در اختیار هنرجویان میگذارم، با آنها کار میکنم، حالشان را بهتر میکنم، آگاهی میدهم و کلاسهای خصوصی و گاه برنامههای پژوهشی نیز برگزار میکنم. بیکار نمیمانم، اما به شکل سابق حاضر به اجرا نیستم. پس از سیوهشت سال فعالیت روی صحنه، شایسته نیست دوباره مانند یک هنرمند تازهکار از نو مسیر پیچیده مجوز و مراحل متعدد آن را طی کنم.»
در ادامه، ملکی درباره وضعیت آموزشی نسلی که آن را «نسل ضد» مینامد، گفت: «اکنون بیشتر با نسلی کار میکنم که دیگران فکر میکنند به درد نمیخورند؛ نسلی که تصور میشود از آنها گذشته است. اما من متوجه شدهام این نسل بسیار باهوش است، سطح یادگیری بالایی دارد، ذهنهایشان بکرتر است و بسیار علمی با موضوع برخورد میکنند. عملاً با آنها کار میکنم و صداهای فوقالعادهای در میانشان وجود دارد. البته شاگردان جوان هم هستند و خوب عمل میکنند و استقبالشان هم زیاد است.»
او درباره امکان جایگزینی نسل جوان با اساتید قدیمی از منظر حرفهای نیز اظهار داشت: «از لحاظ حرفهای میتوان امیدوار بود. صداهای خوب کم نیستند و من خودم شاگردان بسیار توانمندی دارم که میدانم آینده روشنی در این حوزه خواهند داشت. اما شاید نسل جدید ویژگیهای نسل ما را نداشته باشد؛ صبوری، پشتکار، احترام به هنر و هنرمندان، و احترام به نسلی که به ما آموختند و ما خود را وامدارشان میدانیم. این احساس وامداری شاید در نسل بعد کمتر باشد و این ویژگی زمانه است. با این حال از نظر تکنیکی و کاری، قطعاً میتوانند و حتی باید بهتر از ما باشند.»
ملکی در بخش دیگری از سخنانش درباره بحث تقلید در آواز توضیح داد: «این موضوع تقلید نیست. بخشی از آن، مجموعهای از تکنیکها و آموزشهاست که ما هم آنها را آموختهایم. اما ادامه مسیر به خود هنرجو وابسته است؛ اینکه کار کند، خودش را بسازد و از تمام داشتهها استفاده کند تا راه تازه و فکر تازه ایجاد کند و چیزهای جدیدی به آنچه پیشتر بوده بیفزاید.»
او درباره ارزیابی سطح فعالیت بانوان در آواز نیز گفت: «بسیاری از آنها خوب هستند. ما امروز تعداد زیادی مدرس آواز داریم، هرچند بسیاری از جوانترها را نمیشناسم؛ اما کم نیستند و هرکدام بهاندازه توانشان میتوانند مؤثر باشند. جامعه ما بسیار بزرگ است و به معلمان زیادی نیاز دارد. نمیتوان گفت پنج یا شش نفر کافیاند یا کسی ادعا کند “من فوقالعادهام و سرآمدم”. چنین چیزی نیست. مدرسهای جوان و خوانندگان جوان زیادی وجود دارند که بسیار خوباند.»


















