به گزارش خبرگزاری ریتم؛ یادداشتی از میرعلیرضا میرعلینقی، پژوهشگر موسیقی
خبر انتشار «آخرین» آلبوم از سوی موسیقیدان ارجمند کشورمان، کورش یغمایی، نشانهای دیگر از خالیشدن یک سنگر دیگر در جبهه تولید موسیقی غیربازاری است. اعلامی خودانگیخته مبنی بر بازنشستگی از ارائه کار هنری، از سوی هنرمندی متشخص و برازنده که بیش از سهچهارم عمر حرفهای خود را در محرومیت از رسانه و صحنه گذرانده، انواع نامردمیها، حسادتهای زهرآگین «همکاران» و قدرنشناسیها را با سکوتی سنگین تاب آورده و در همین وضعیت تأسفآور «تبعید در خانه پدری و سرزمین مادری»، بهترین خروجی استعداد و توانایی خود را بیدریغ به مردم این کشور تقدیم کرده است.
یغمایی هنرمندی مستقل، متفکر، فرهیخته، باشخصیت، بیحاشیه و متنفر از عوامگرایی، مردمفریبی و نان به نرخ روز خوردن است و با همین مرام، عمر پربار خود را به مرز هشتاد سالگی رسانده است. چنین کارنامهای پاک و تابناک، برای ماندگار شدن هر هنرمندی در هر جای جهان کافی است و نیازی به الصاق عناوینی چون «پدر راک» ندارد؛ چراکه این القاب شمایل ممتاز کورش یغمایی را نشان نمیدهند.
«گل یخ» دنیای موسیقی کورش یغمایی را نشان نمیدهد
پاییز و زمستان سال ۱۳۵۱ بود؛ زمانی که ترانه «گل یخ» تهران را تسخیر کرده بود. با وجود ماندگاری این اثر، «گل یخ» نمونه کاملی برای نمایش دنیای موسیقی کورش یغمایی نیست؛ بلکه تنها واقعهای است که «در زمان مناسب» خوش نشسته است. موسیقی حقیقی او را باید در آلبومهایش شنید؛ بهویژه «آرایش خورشید» و «ماه و پلنگ» که نماد کامل تفکر، سلیقه هنری، دغدغههای موسیقایی و عشق او به میهناند.
یک واحد کامل تولید موسیقی هنری
کورش یغمایی در نزدیک به نیمقرن فعالیت، بهتنهایی یک واحد کامل تولید موسیقی هنری بوده است: ملودیسازی، تنظیم، گیتارنوازی، شعرگزینی، خوانندگی و ضبط. او بدون تن دادن به پوپولیسم، سیاستزدگی، رانت یا حاشیههای غیرموسیقایی، توانست تحسین کارشناسان خارجی را نیز جلب کند.
بیتردید روزی تاریخنگاری انتقادی موسیقی، این واقعیت تلخ را بازخوانی خواهد کرد و از کورش یغمایی عذرخواهی خواهد شد؛ هرچند برای دلجویی، بسیار دیر است. افزون باد زندگانی این سرو هنرمند.


















